ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
گرفتم شبی رد تقدیر خود /
دویدم به دنبال تصویر خود /
رسیدم به شهری که چون طور بود /
به اطراف او هاله ای نور بود /
به مسجدسلیمان زیبای من /
به گهواره جنبان رویای من /
به شهری که هر دم به یادش خوشم /
به تکرار زیبای نامش خوشم /
تو ای بارگاه سلیمانیم /
چه داغی نهادی به پیشانیم /
بزرگ است از دوریت ماتمم /
در اندوه تو رشته کوه غمم /
زمانی به خاک قدم میزدم /
تمام جهان را رقم می زدم /
چرا خشک شد گلشن راز تو /
کجایند مرغان آواز تو /
بگو شاهدانت کجا رفته اند /
پرستندگانت چرا رفته اند /
بگو چاههای طلایی چه شد /
و سرمایه های خدایی چه شد /
بگو نفتک و نفتونت کجاست /
به کوههای تمبی بهونت کجاست /
چه شد ریل ویل و چه شد سی برنج /
چه شد مردم خوب و لینهای دنج /
بگو گاهوارت که می پرورد /
که ناز نگاه تو را می خرد /
بیا ای همه شور انسانیم /
نماهنگ مسجدسلیمانیم/
درود ای قوم پاک بختیاری
توکه از نسل خوب آریایی
سلام ای زرد کوه بختیاری
بگو از یادگارانت چه داری
بگو از شهر های با اصالت
از آن مسجدسلیمان پرزه ثروت
بگو از شهرهای پر زه گوهر
بگو ازشهر خوبی مثل شوشتر
بگو از شهر ایذه وزه لالی
درود برچارمحال وبختیاری
بگو ای قوم من ای بختیاری
بگو از یادگارانت چه داری
بگو از شیرمردان دلیرت
از آن قبرهای سنگ شیرت
بگو ازنقشهای روی چوقا
نشان کسوت وقدرت والا
بگو از چشمه ها وکوهساران
از آن دشتها و مرغزاران
الهی زنده باشی بختیاری
خوش وپاینده باشی بختیاری..
ﺗﻘﺴﯿﻤﺎﺕ ﻃﺎﯾﻔﻪﺍﯼ ﺍﯾﻞ بزرگ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ
تلبر
ﺗﻘﺴﯿﻤﺎﺕ ﻃﺎﯾﻔﻪﺍﯼ ﺍﯾﻞ بزرگ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ
(laugh) سر تا پایم را خلاصه کنند
می شوم "مشتی خاک"
که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
یا "سنگی" در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
شاید "خاکی" از گلدان
یا حتی "غباری" بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند :
برای" نهایت"
برای" شرافت"
برای" انسانیت"
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :
" نفس کشیدن "
" دیدن "
" شنیدن "
" فهمیدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام :
برای" قرب "
برای" رجعت "
برای" سعادت "
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
به" انتخاب "
به" تغییر "
به" شوریدن "
به" محبت "
وای بر من اگر قدر ندانم…