علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم

علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم

ارسالی خانم شعیبی پور - با تشکر


به نظر می رسد زندگی مشکل نیست ،

بلکه مشکلات زندگی اند !

می بینی ؟

می بینی به چه روزی افتاده ام ؟

حق با تو بود !

می بایست می خوابیدم !

اما به سگ ها سوگند ،

که خواب کلکِ شیطان است ،

تا از شصت سال عمر ،

سی سالش را به نفع ِ مرگ ذخیره کند !

می شود به جای خواب به ریلها

و کفش ها

و چشم ها فکر کرد

و از نو نتیجه گرفت که با وفاترین جفت های عالم ،

کفش های آدمی اند !

می شود به زنبور هایی فکر کرد

که دنیای به آن بزرگی را گذاشته اند

و آمده اند زیر سقفِ خانه ی ما خانه ساخته اند !

می شود به تشبیهات خندید !

به زمین و مروارید !

به خورشید و آتشفشان !

به ستاره ها و فرزانه های عشق !

به هوای خاکستری و گیسوهای عروس ِ پیر !

به رعد و برق ِ آسمان و خشم ِ خداهای آهنی !

تصور کن !

هنوز هم زمین گرد است و منجمین پیر ِ کنجکاو ،

از پشت تلسکوپ های مسخره شان

ــ که به مرور به خرطوم فیل های تشنه شبیه می شوند ــ

به دنبال ِ ستاره ی ناشناخته ی تازه تری می گردند !

به من بگو ! فرزانه ی من !

خواب بهتر است یا بیداری ؟

از : حسین پناهی

نظرات 3 + ارسال نظر
shoeibipor سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:58 ق.ظ

استاد یه دونه ای

شهید زاده- دانشجو کسب کار سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:02 ب.ظ

در تمام مراحل زندگی سرشار از شادی و امید را برایت از خداوند بی همتا خواستارم [::]

آسمان چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:47 ب.ظ

دوست دارم در مورد همه چیز فکر کنم .....
درباره کلبه متروک وسط باغ ...
درباره رودی که به جاده تبدیل شده..
درباره چوپانی که بره اش را وسط کوه گم کرده ...
درباره حسرت پیرزن بیمار برای رفتن به امامزاده روی تپه ...
درباره کارگری که دوست دارد یک روز مرخصیه با حقوق بگیرد .....
و درباره خودم که چقدر بی فکرم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد