علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم

علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم

من فکر می‌کنم
هرگز نبوده قلبِ من
                       اینگونه
                              گرم و سُرخ:

احساس می‌کنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگ‌زای
چندین هزار چشمه‌ی خورشید
                                    در دلم
می‌جوشد از یقین؛
احساس می‌کنم
در هر کنار و گوشه‌ی این شوره‌زارِ یأس
چندین هزار جنگلِ شاداب
                               ناگهان
می‌روید از زمین.

آه ای یقینِ گم‌شده، ای ماهیِ گریز
در برکه‌های آینه لغزیده توبه‌تو!
من آبگیرِ صافی‌ام، اینک! به سِحرِ عشق؛
از برکه‌های آینه راهی به من بجو!

...........

                                                 شاملو

وصیت نامه لویی پاستور

در هر حرفه و شغلی که هستید نه اجازه دهید

که به بدبینی های بی حاصل آلوده شوید و

نه بگذارید که بعضی لحظات تاسف بار که

برای هر ملتی پیش می آید شما را به یاس


و نا امیدی بکشاند.


در آرامش حاکم بر آزمایشگاه ها و کتابخانه هایتان زندگی کنید.


نخست از خود بپرسید:

“من برای یادگیری خود چه کرده ام؟


سپس همچنان که پیش تر می روید


بپرسید: “من برای کشورم چه کرده ام؟


و این پرسش را آنقدر ادامه دهید

تا به این احساس شادی بخش و هیجان انگیز برسید


که: “شاید سهم کوچکی در پیشرفت و اعتلای بشریت داشته اید.

 

اما صرفه نظر از هر پاداشی که

زندگی به تلاش هایمان بدهد یا ندهد، آنگاه که لحظه


مرگ فرا می رسد هر کدام از ما باید این حق را داشته باشیم

که با صدای بلند بگوییم:


«من آنچه در توان داشته ام انجام داده ام»