علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم

علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم


تو شیرینی منم فرهاد اُستاد
مث  قندی و من قنّاد اُستاد

به نزدت آمدم دانش بجویم
نگیر اِنقد به من ایراد اُستاد

به من چه اختلافِ آن دو خازن؟
اِلهی که بِشَن دلشاد اُستاد!

برایِ نمره به هرجا دویدم
شدم عینِ خودِ سَندباد اُستاد!

فدایت نمره که ارثِ پدر نیست!!
کمک کن واحدم اُفتاد اُستاد!

اگر درسِ تو را از بَر نکردم
نَده منفی بکن اِرشاد اُستاد!

همینجا می کنم تهدید جدّی!
یه کاری کن نشم معتاد استاد!!

قلم در دست تو مانند شمشیر
همین فرق تو با جلاد اُستاد

غم درسِ تورا از بس که خوردم
گرفتم زردی و غمباد اُستاد!

چرا اشکم اثر بر تو ندارد؟
کشیدی دورِ دل فولاد اُستاد؟

به من خورده نگیر آنجا که دیدی
دو چرخِ خودرو ات کم باد اُستاد!

تو آهویی برایِ خانواده
به ما که میرسی صیاد اُستاد

اگر دیدی کسی هوشَشَ به تو نیس
همه خوابن نزن فریاد اُستاد!

مرا یک آنتراک مهمان نکردی
دلم سرگرمی اَم میخواد اُستاد!

دو چِشمم چپ شُده کج مینویسم!
تقلّب را بکن آزاد اُستاد!!؟

رفیقم راضی و من هم که راضی!
مزاحمت نکن ایجاد اُستاد!

شکنجه میکنی با هر سوالَت
نداری تو خودت اولاد اُستاد؟؟

شبِ اولِ قبر را درک کردم
شبایِ امتحان،امداد اُستاد!!

اگر شاگردِ خوبی هم نبودم
تو خوبی کن به من مُرداد اُستاد!

ببین اِی مهربان با من چه کردی
شده وردِ زبان اُستاد اُستاد!

به من گفتی برو بیرون که حذفی!!
عجب حرفِ بدی مای گاد اُستاد!!!

یاحا کاشانی

نظرات 8 + ارسال نظر
خدیجه قنواتی زاده شنبه 21 دی‌ماه سال 1392 ساعت 03:40 ب.ظ

عاااااااالییییی بود

آسمان سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 06:10 ب.ظ

درود فراوان و ضمن خسته نباشید بر استاد خوبم

خیلی جالب بود واقعا مصداقه ماست استاااااد اما نه برای شما دلم گرفته بود با امتحانات سختی که در پیش رو دارم اما با خوندن این شعر شاد شدم انشالله خدا دلتونو شاد کنه

shoeibipor چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:04 ب.ظ

حالت چشم دانشجوها در دانشگاه

هنگام درس دادن استاد سر کلاس :
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)


وقتی استاد خبر امتحان رو میده :
(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)

... ...

موقع امتحان:
(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)


وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:
(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)


وقتی که نمره ها رو میزنن :
(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)

shoeibipor چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:10 ب.ظ

ستاد جان خدا را
قربان دیدگانت، استاد جان خدا را

جانا محبتی کن این بنده ی خدا را

من مخلص تو هستم، اصلا فدای کفشت

با نمره ای بخندان این قوم بینوا را

لطفی نما و بر ما اندک عنایتی کن

باور نما نگویم با غیر، این ماجرا را

استاد جان کرم کن، بر ما مگیر خرده

کاین جزوه ای که گفتی، دق مرگ کرد ما را

چند اسم خارجی را با چند شکل و درهم

تحویلمان تو دادی آخر چه سود ما را ؟

هر وقت دیدمت من جسمم به لرزه افتاد

گویی که موش بیند آن گربه ی جفا را

آن صفر را که خر خوان ام خبائثش خواند

اما به دور گردان این صفر بی صفا را

یک ترم با تو بودم، رقصیده ام به سازت

شاباشمان بگردان آن نمره کذا را

شعیبی پور این ترم افتادی بی رودرواسی

shoeibipor شنبه 28 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام و خسته نباشید به استاد بزرگوار

استاد نیم ساعت نیست از امتحان ریاضی برگشتم هنوز استرس امتحان ریاضی رو دارم این حرف شما استرسمو صد برابر کرد؟؟؟ چرا آخه؟؟؟ قصدم فقط مزاح و خنده بود .
حالا جدی بود؟؟؟؟؟

shoeibipor شنبه 28 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:04 ب.ظ


shoeibipor سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:21 ق.ظ

سلام و روز بخیر
استاد نمره قبولی درس ریاضی از چند به بالاست ؟
البته من 18 گرفتم فقط خواستم اطلاع داشته باشم

هیجده ونیم

شهید زاده- دانشجو کسب کار یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:07 ب.ظ

خیلی عالی جالب بس که خوندیم چشامون ببین استاد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد