علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم

علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم

با قلم

با قلم می‌گویم:

- ای همزاد، ای همراه،

ای هم سرنوشت

هر دو مان حیران بازی‌های دوران‌های زشت.

شعرهایم را نوشتی

دست‌خوش؛

اشک‌هایم را کجا خواهی نوشت؟

== فریدون مشیری ==

اردشیر رضایی چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:41 ق.ظ

نظرات 4 + ارسال نظر

آسمان چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 03:08 ب.ظ

درود بر استاد خوبم

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

هیچ راهی نیست کان را نیست پایان ؛

غم مخور ...

آسمان چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 03:12 ب.ظ

به تنهایی گرفتارند مشتی بی پناه اینجا
مسافرخانه رنج است یا تبعیدگاه اینجا ؟

غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد
مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا

برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ
به خون خویش میغلتند مشتی بی گناه اینجا

نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان میجوید از من تا نیاید اشتباه اینجا

تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ، ماه اینجا

فاضل نظری

توکلی یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:50 ب.ظ

سلام استاد
عرشیان امشب زمین را لاله باران می کنند،
خاک را خوشبو تر از زلف نگاران می کنند،
آفرینش فیض از دیدار احمد میبرد.
(میلاد پیامبر اکرم و امام جعفر صادق بر شما مبارک باد)

به امید دیدار