علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم

علم و معرفت

می اندیشم . پس هستم

این هم سروده ای از اقای شهیدزاده


لحظه های انتظار با اشک نجوا می کند
بغض های خفته ام را باز معنا می کند

بغض های خفته را امید دادم روزو شب
در میان یأس ها امید پیدا می کند

هر شب وروز همچو مجنون در پی استاد خود
آسمان عشق را غرق تمنا می کند

در سکوت لحظه ها در انتظار لحظه ام
با طنین ندبه این دل باز نجوا می کند

انتظار سخت است آری سخت لیک
گشته خرسند دل چو داند او تماشا می کند

صبر ایوبی ندارم ای خداوند کریم
خیمه های عاشقی را باز بر پا می کند

بر دل بشکسته دارد چون نظر مولای من
هر گره بسته را با یک نظر وا می کند.


ارسالی از شهیدزاده : خدمت استاد ودوستانم آسمان وتوکلی وخانم شعیبی پور

نظرات 3 + ارسال نظر
توکلی سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:29 ب.ظ

سلام به استاد م و دوستان و همچنین آقای شهیدزاده خیلی خیلی ممنونم از شعر زیبایتون

شعیبی پور چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:57 ق.ظ

سلام و درود به استاد خوبمون و آقای شهیدزاده
ممنونم بابت شعری که تقدیم کردین .

آسمان پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:32 ق.ظ

درود خدا بر استاد گلم
سپاس از شما آقای شهیدزاده که این شعر زیبا را برای ما گذاشتید وممنونم از استاد خوبم که برای پست گذاشتن

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد